- شما نمی توانید "کتاب پیر مرد و دریا اثر ارنست همینگوی | مترجم آمنه ترکاشوند" را به سبد خرید خود اضافه کنید، این محصول در انبار موجود نیست.
کتاب پیر مرد و دریا اثر ارنست همینگوی | مترجم آمنه ترکاشوند
ناموجود
ناموجود
متاسفانه این کالا در حال حاضر موجود نیست. میتوانید از طریق لیست بالای برگه، از کالاهای مشابه این کالا دیدن نمایید.
ارسال رایگان
سبدهای خرید بالاتر از 1 میلیون تومان
- نویسنده: ارنست همینگوی
- مترجم : آمنه ترکاشوند
- ناشر: انتشارات یوشیتا
- رده سنی: بزرگسالان
کتاب پیر مرد و دریا اثر ارنست همینگوی
کتاب پیرمرد و دریا نام رمان کوتاهی است از ارنست همینگوی، نویسنده سرشناس آمریکایی. این رمان در سال ۱۹۵۱ در کوبا نوشته شد و در ۱۹۵۲ به چاپ رسید. پیرمرد و دریا واپسین اثر مهم داستانی همینگوی بود که در دوره زندگیاش به چاپ رسید. کتاب پیرمرد و دریا که یکی از مشهورترین آثار اوست، شرح تلاشهای یک ماهیگیر پیر کوبایی است که در دل دریاهای دور برای به دام انداختن یک نیزهماهی بسیار بزرگ با آن وارد مبارزهٔ مرگ و زندگی میگردد. نوشتن این کتاب یکی از دلایل عمده اهدای جایزه ادبی نوبل سال ۱۹۵۴ به ارنست همینگوی بودهاست.
در کتاب پیرمرد و دریا آمده است:
وقتی پسرک برگشت خورشید غروب کرده بود و پیرمرد روی صندلی خوابش برده بود. پسرک پتوی کهنۀ ارتشیای که روی تخت بود را برداشت و روی شانههای پیرمرد و باقیاش را دور صندلی انداخت. شانههای عجیبی داشت، با این که خیلی پیر بود، هنوز هم قدرتمند بودند و با این که خواب بود و سرش به جلو افتاده بود، چین و چروک چندانی رویشان نداشت. مثل بادبان قایقش، پیراهنش هم پر از وصله و پینه بود که به خاطر نور آفتاب، وصلهها سایههای تیره و روشن گرفته بودند. سر پیرمرد، خیلی پیر بود و حالا که چشمانش را بسته بود، هیچ رنگ زندگیای در چهرهاش دیده نمیشد.
روزنامه روی پاهایش باز مانده بود و وزن دستانش که روی آن بود نگذاشته بود که نسیم عصرگاهی آن را با خود ببرد. پاهایش هم برهنه بودند. پسرک کلبه را ترک کرد و وقتی برگشت پیرمرد هنوز خواب بود. پسرک گفت: «بیدار شو پیرمرد!» و دستش را روی یکی از زانوهای پیرمرد گذاشت. پیرمرد چشمانش را باز کرد و برای لحظهای انگار از راه خیلی دوری برگشت. بعد لبخند گرمی زد. او پرسید: «چی با خودت آوردی؟» پسرک گفت: «شام، میخوایم با هم شام بخوریم.» – من اونقدرها گرسنه نیستم. بیا و بخور. غذا نخوری نمیتونی ماهی بگیری.
پیرمرد بلند شد و روزنامه را برداشت و گفت: «من میگیرم.» سپس شروع به جمع کردن پتو کرد. پسرک گفت: «پتو رو دور خودت نگه دار، بدون خوردن غذا نمیتونی ماهی بگیری، نه تا وقتی من زندهام.» پیرمرد گفت: «پس مدت طولانیای زنده بمون و خوب از خودت مراقبت کن. حالا قراره چی بخوریم؟» – برنج و لوبیای سیاه، موز سرخ شده و مقداری خامه. پسرک غذا را که در یک ظرف فلزی دو طبقۀ نگهداری غذا بود، از تراس خریده بود. دوتا چاقو و چنگال و قاشق را در یک دستمال کاغذی پیچیده و در جیبش گذاشته بود.
مشخصات کتاب پیر مرد و دریا اثر ارنست همینگوی | مترجم آمنه ترکاشوند
برند | انتشارات یوشیتا |
---|---|
ابعاد | 21 × 14 × 0.8 سانتی متر |
وزن | 125 گرم |
قطع | رقعی |
تعداد جلد | 1 |
تعداد صفحات | 112 صفحه |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده/نویسندگان | ارنست همینگوی |
مترجم | آمنه ترکاشوند |
ناشر | یوشیتا |
موضوع | رمان |
رده سنی | بزرگسال |
شابک | 9786226412728 |
شما هم درباره این کالا پرسش ثبت کنید
امتیاز کاربران به: کتاب پیر مرد و دریا اثر ارنست همینگوی | مترجم آمنه ترکاشوند | (0 نفر )
هنوز امتیازی ثبت نشده است
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر دهید.
دیدگاه خریدار